۱۳۹۰ شهریور ۱۴, دوشنبه

جبر جغرافیایی

لازم نیست بکوبی بروی که به چشم ببینی که مثل کوین کارتر دکمه ی شاتر را فشار بدهی و چیزی را ثبت کنی که تحمل اش هیچ جوره کار تو نیست، بوی داستان تا همین جا هم بلند است. از همین جا، اتاقی وسط های تهران از لای این پرده کرکره ای که همه چیز را بریده بریده می کند هم پیداست، مرگ صدایش بلند است همیشه، حالا گیرم دور باشد و جایی نشسته باشد که تو حتی تصورش را هم نکرده باشی، مثلا روی شاخ کرگدنی غمگین آن دوردورهای آفریقا.
از همین جا توی گوگل هم پیداست که بعضی جاها غربت دارند؛ حتی نقشه های گوگل شان هم بی کیفیت است و هر جایش را انگار کسی رنگ کرده، جنگ از این بالا هم پیداست، جنگ بر سر حکمرانی بر یک مشت استخوان. آمار آسمان موگادیشو را از همین جا هم می شود گرفت؛ پنبه ی ابرهایش را کسی زده، سرش را زیر انداخته و سوت زنان دور شده. حالا آسمان موگادیشو پر است از نقطه های سفید بی خاصیت که حتی از این بالا هم پیداست سایه ندارند حالا باران بماند. بوی گندهایمان بدجور بلند است این روزها.

پی نوشت: خوب بود می شد از همین جا با براش روی آسمان آفریقا چیز سفیدی کشید بعد از آن بالا، از نوار ابزار روی «ببار» یک بار کلیک کرد.

۱ نظر:

  1. سومالی، پنجاه سال آینده ی خیلی از نقاط زمینه، چقدر اون مثل سرخپوست ها می چسبه: فقط هنگامی که آخرین درخت قطع شد، آخرین رودخانه آلوده شد، آخرین ماهی‌ گرفته شد... آنگاه خواهیم فهمید که پول را نمی‌شود خورد!
    طبا

    پاسخحذف