چند ماه پیش مصطفی تاجزاده از اوین پیغام داد که اسیر ناامیدی فضا نشوید، گروه های کوچکتان را حفظ کنید و فعالیت هایتان را در همان شعاع کم دور و بری هایتان پی بگیرید. اول این پیغام را گذاشتم به حساب بلندی دیوارهای اوین و البته با اینکه جایی ته ذهنم، دلم قرص بود که بالاخره بزرگی روح این مرد و بقیه ی ساکنین اوین، روی دیوارهای بلند را کم می کند، باز هم فقط در جواب، بغض داشتم و دلهره.
همان موقع ها بود که برای اولین بار با فنگی ها آشنا شدم. گروهی کوچک که اسلحه شان را به روی خودشان گرفته اند و هر هفته بی محابا ماشه را می چکانند. حالا هر جمعه منتظرم گروه کوچک دور هم جمع بشوند، بنویسند و بخوانند و ضبط کنند.
فارغ از محتوای برنامه، که خیلی جاها عالی است و خیلی جاها برای من یکی جای بحث می گذارد، فنگ اعاده ی حیثیت شهر است پیش آنها که از بلندی دیوار ترس ندارند.
پی نوشت: امیدوارم نحسی سیزده فنگ این هفته را نگیرد.
همان موقع ها بود که برای اولین بار با فنگی ها آشنا شدم. گروهی کوچک که اسلحه شان را به روی خودشان گرفته اند و هر هفته بی محابا ماشه را می چکانند. حالا هر جمعه منتظرم گروه کوچک دور هم جمع بشوند، بنویسند و بخوانند و ضبط کنند.
فارغ از محتوای برنامه، که خیلی جاها عالی است و خیلی جاها برای من یکی جای بحث می گذارد، فنگ اعاده ی حیثیت شهر است پیش آنها که از بلندی دیوار ترس ندارند.
پی نوشت: امیدوارم نحسی سیزده فنگ این هفته را نگیرد.
زنده باشی که حیثیت دنیای مجازی را حفظ می کنی وحیثیت انسان های با حیثیت را.
پاسخحذف